نامه۳۶۸

نمیدونم متوجه شدین یا نه !؟من هنوزم سر کنکور و پزشکی یادم میوفته عصبی میشم..کافیه بشنوم کسی پزشکی یا دارو قبول شده عصبی میشم بهم میریزم که چرا من نتونستم چرا نشد چرا کم خوندم چرا چرا چراهزار چیز دیگه ...چرا نذاشتن دوبراه بخونم برا کنکور ..بیخیال...حتی همین پارسال تا بهمن دلم میخواست مرخصی بگیرم دوباره بخونم  ولی خب نکردم اینکارو دیگه ..ب خودم گفتم اگه معدل ترم خردادت خوب شد بخون نشد نخون ک نمیشه نشد و من بیخیالش شدم ..درسته تو دانشگا خوشم ولی بازم بچه های پزشکی رو میبینم بدم میاد..مخصوصا دوست صمیمی بچگییت که همیشه جفتت مینشسته تو مدرسته داره پزشکی میخونه و کلی از دوستایی ک خودت درحد اونا بود درست دارن همینا رو میخونن بیشتر ناراحتت میکنه درسته ازشون دورم و باعث شده کمتر بش فک کنم ...ولی من ک حتا نذاشتم کتابای کنکوری وپشت کنکوریمو بدن ب کسی و امسالم که سال اخره ...بیخیال..هنوز میگم بزارین من بخونم دوباره ...میگن نه !رشتت خوبه دانشگاتم خوبه خیلیا ارزوی ازادشو دارن !نمیخوااام ..دیروز ک داشتیم کمدارو از نو مرتب میکردیم کتابای کنکوریمو دیدم باز این حال ب اون حال شدم باز عبی شدم جرا اینو کم تست زدم کاش اونو ایطور میخوندم اینو اون موقع خوندم و ....مامانم میگ ف عزیزم معلومه کلی دلت میخواد هنو ...عاره میخواد.‌.کاش پول داشتیم میفرستادیمت خارج پزشکی بخونی ..ب بابام میگه ..بابام میگه نمیددونم ...مامانم بپرس ببین قبرس چجوره چنتا از دوستات رفتن...نگا پیجدوستام میکنم ...برمیگردم ..هنو هیچی ب هیچی بغص کرده..میگه تو بری من طاقت دوری روندارم ...میگم من ک همش اذیتت میکنم ..میگه اگه مشکل پیش بیاد اگه فلان بشه اگه بیصار بشه دختری بری غربت ...میگه ولی باز میپرسم هرجور شده ...میگم زبانم که خوبه ولی باز شرو میکنم ب زبان خوندن ..میگه .....ولی دل نبند که نشه ناراحت شی ..میگم نه من دیگه دلمو ب این چیزا خوش نمیکنم ...دلمو ب اینده خوشنمیکنم خیلی وقته ..خیلی وقته حتا ب اینده فکرم نمیکنم ...مفصله برعکس گذشته ....

فلن ک درحد حرفه ولی دلم خواست بیام اینجا بنویسم  !